سلام روزتون بخیر
امروز رفتم سری زدم به مطالب قدیمی سایت و تجدید خاطره کردم واقعا روزهای خوبی بودن و تکتک تلاش هام توی این سال ها اومد جلوی چشمم یادش بخیر چقدر خوب که قدیما بعضی پست ها رو حذف نکردم :)
و یک نکته مهم رو فهمیدم که چقدررررر رشد کردم چون با خوندن بعضی چیزا واقعا از ته دل خندیدم و البته خجالت کشیدم باورم نمیشه من اونا رو نوشتم ولی باعث افتخاره برام چون با تلاش اومدم بالا و الان خیلی از اون روزا فاصله دارم و خیلی بزرگ شدم و خداروشکر میکنم که تلاش های من برای خودسازی زمینه ساز یک ازدواج موفق شد...
امروز میخوام درمورد ازدواجم صحبت کنم
زمانی که مجرد بودم درمورد ازدواج ابهامات زیادی داشتم و نمیدونستم که چجوریه بخاطر همین همراه این ابهام یه ترس زیادی هم وجود داشت تصمیم گرفتم اگاهیمو بالا ببرم و هرچی در توانم بود خوندم و گوش کردم و یاد گرفتم در مورد ازدواج و زمان زیادی رو صرف کردم و کم کم این ترس کم شد چون آگاهیم بالا رفته بود...
- من همیشه اعتقاد داشتم همسر هرکسی دقیقا مثل خودشه بخاطر همین از همون اول تمام تلاشم این بود که خودسازی کنم چون میدونستم من هرچقدر بهتر بشم و به خدا نزدیک تر باشم همسر من هم دقیقا همونجوری میشه میدونید؟
- و این وعده خداست زنان پاک برای مردان پاک و مردان پاک برای زنان پاک
این همیشه تو ذهنم بود و بعدا وقتی ازدواج کردم و بیشتر همسرم و شناختم دیدم اونم دقیقا مثل خودمه
خلاصه که من مجردی خیلی خوبی رو ساختم برای خودم و تمام تلاشمو کردم شخصیت خوبی بسازم و به خدا نزدیک بشم بنظرم لازمه یک ازدواج موفق داشتن مجردی خوب و پاک هست و البته نگرانی های زیادی هم داشتم ولی همه چیزو سپرده بودم به خدا و امام رضا :)
چون اون چیزی که خدا برای آدم بسازه خیلی بهتره همسرم دقیقا انتخاب خدا و امام رضا بود برای من و من همیشه از خدا ممنونم بابت این هدیه گرانبهایی که بهم داده :)
شاید از اینجا به بعد براتون خیلی جالب تر باشه من موقع مجردی ملاک هایی داشتم که دائم باهاش تصویر سازی میکردم و به همسر آینده ام خیلی فکر میکردم
(درمورد ملاکهای صحیح ازدواج یک پست جدا مینویسم)
ادمهای زیادی سر راهم قرار گرفتن برای ازدواج و خواستگار هایی براممیومد که مورد پسندم نبودن و قسمت نمی شد...
من اون زمان توکل زیادی داشتم به خدا و قبل از هر خواستگاری به خدا می گفتم خدایا اگر میبینی این به صلاح نیست و خوشبخت نمیشم بیخیال خودت یه جوری بهم بزن و منو هدایت کن...
یادش بخیر اون زمان یه برنامه داشتم رو گوشیم که مستقیم و آنلاین حرم امام رضا رو نشون میداد هر شب قبل خواب میرفتم زیارت میکردم و سلام میدادم به امام رضا و ازش کمک میخواستم
راستش از یه جایی به بعد دیگه شرایط مجردی یه جوری سخت بود برام میخواستم ادامه مسیر خودسازیم با همسرم باشه نه تنهایی!!!
یه عهدی با خدا بستم و بهش عمل کردم و خدا هم جوابمو داد خیلی زودتر از اون چیزی که فکرش و می کردم که اصلا باور نمیکردم...
شبها خواب حرم امام رضا رو میدیدم چندین بار این اتفاق برای من افتاد و خواب های این شکلی دیدم مطمئن بودم که ازدواجم یه ازدواج خوبی میشه چونکه به امام رضا سپرده بودم ناگفته نمونه که امام رضا دوست صمیمی من هست و هنوز ۴۰ روز نشده بود ک جوابم و گرفتم و همسرم اومد تو زندگیم...
طریقه آشناییمون کاملا سنتی بود و معرفی شدیم
البته سال قبلش هم خواستگاری کرده بودن از من که جواب رد دادم چون سرباز بود فکر میکردم که یک پسر سیاه سوخته میاد خخخخ اما خب خیلی فرق داشت تصور من با واقعیت :)
اما برای بار دوم اجازه دادم بیان و من اون روز با خودم فکر میکردم این هم مثل بقیه هست، میاد و میگم نه!!!
وقتی دیدمش دیدم فرق داره با بقیه و مهرش خیلی به دلم نشست و اون موقع با خودمگفتم اگه این پسر بعدها موهاش ریخت یا چروک شد من بازم دوسش دارم؟؟ و دیدم که بازم دوسش دارم...
چون انتخاب شما باید برای یک عمر باشه و به پیری هم باید فکر کنید و همه چی رو بسنجید :)
- به قول استاد حورایی به خواستگار باید به چشم یک دزد نگاه کرد و خیلی دقیق بررسی کرد و عاقلانه تصمیم گرفت...
منم همین کارو کردم دقیقا حدود ۴ماه از جلسه اول تا روز عقدمون طول کشید و این مدت زمانی بود که بیشتر همدیگه رو شناختیم و زیر نظر خانواده ها تو خونه یا گاهی بیرون میرفتیم و حرف میزدیم که اصطلاحا بهش میگن نامزدی قبل عقد:)
و بعدش ۲ جلسه مشاوره ازدواج هم رفتیم که خیلی عالی بود اونجا تست شخصیت گرفت از ما که اون اوایل خیلی به شناخت طرفین کمک کرد مثلا یک جلسه تست بود و صحبت کرد با ماجداگونه و جلسه بعدی نتیجه تست رو در حضور دوتاییمون گفت مثلا از شخصیت همسرم به من گفت و از شخصیت من به همسرم البته اونموقع هنوز همسرمنبود :)
خیلی جالب و مفیده حتما مشاوره قبل ازدواج شرکت کنید.
یادتون باشه که من یه کم شرایطم با بقیه متفاوت بود شاید برای شما ۴ ماه نامزدی زیاد بنظر برسه و یا مشاوره رو واجب ندونید اما من به چند دلیل نیاز به فرصت و تامل بیشتری داشتم اینکه پدرم و7ماهی بود که از دست داده بودم و یه شوک عمیق بهم وارد شده بود و در حالت عادی هم استرس داشتم چه برسه به اینکه بخوام ازدواج کنم و یه تصمیم به این مهمی بگیرم!!!!!!!حتی برای تحقیقات هم با اینکه فاصله خونه هامون فقط یک کوچه بود خیلی خودمو خانوادم حساسیت به خرج دادن و اینم یه کمی زمان برد و اینکه اولین نوه تو خانواده بودم که ازدواج میکرد و هیچ تجربه قبلی رو ندیده بودم از نزدیک بخاطر همین یک ترسی همراهم بود اما خیلی ممنونم از همسرم که اون موقع ها خیلی خوب منو درک کرد و بهم فرصت داد تا با صبر و تامل بیشتری تصمیم بگیرم و فکر کنم اما در کل حتما قبل عقد شده حداقل یکماه و زمان بذارید برای نامزدی خیلی مهمه....
و بعدش هم آزمایش خون و کلاس های قبل عقد یادش بخیر چقدر زود گذشت خیلی لذت بخش بود...
و یه چیز خیلی جالب تر اینکه ما بدون هیچ برنامه و فکر قبلی روز عقدمون خیلی مقدس شد به این دلیل که روز بله برون دقیقا روز ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه شد و روز عقدمون هم شد شب ولادت پیامبر...
من خدایی زیاد این چیزا برام مهم نبود اون روز که می رفتیم سمت محضر همسرم بهم گفت تو چه روزی بله برون و عقد گرفتیم و...خیلی جالب بود برام و اینو یک نشونه دیدم از طرف خدا :)
بعد از عقد وقتی برای بار اول دستم و گرفت خیلی احساس عجیبی داشتم یه حسی که تا اون روز تجربه نکرده بودم واقعا دستهاش بهم آرامش زیادی میداد و الانم البته همینطوره یه حس خاصی داشت جوری که موقع رانندگی هم دستش و ول نمی کنم خخخخ
یه لذت هایی هست که خیلی نابه مثلا همین دست همو گرفتن :)
الان یکسال و 5ماهه عقد کردم وان شالله تا چند وقت دیگه میریم سر خونه خودمون....
راضیم خداروشکر و احساس خوشبختی می کنم من قبل از ازدواج اصلاً به چیزی اصرار نکردم و چیزی رو برای خدا تعیین نکردم و در بهترین زمان برام اتفاق افتاد از راهی ک هرگز نمیدونستم و فکرشو نمیکردم:)
هیچ وقت برای خدا تعیین تکلیف نکن چون خدا بهتر از تو خودتو می شناسه و میدونه در چه زمانی و چه کسی برات مناسبه و همونو بهت میده از همون راهی که بخواد....
مثلا خیلی ها میگن ازدواجی که معرفی باشه خوب نیست حتما باید خودمون آشنا بشیم بیرون و...بنظر من اگر بخواهید اینجوری و با این استدلال خواستگار رد کنید خیلی احمقانست...
شاید خدا همسرت رو بخواد با واسطه ای بهت بده!! آدم چرا الکی راه تعیین کنه؟؟هان؟؟
اگر معرفتون آدم درستی باشه معمولا فرد خوبی بهتون معرفی میکنه اما هرچی بود باید کامل بررسی کنید بعد جواب رد یا مثبت بدید.
اگر دختری هستی که تا حالا خیلی خواستگار رد کردی الکی و سنت خیلی بالا رفته و هنوز مجردی فقط توبه کن!!!!!چون بی دلیل خواستگار رد کردن عقوبت داره!!!!!!!توبه کن و به خدا پناه ببر و مطمئن باش خدا بخشنده است :)
میدونی؟ دارم از یک عشقی حرف میزنم که صرفا با احساس و با یک نگاه نبوده اینجور عشقا دوامی نداره
عشق ما با شناخت و منطق شروع شد و به یک عشق با احساس رسید :)
ان شالله که به نیمه گمشدتون برسید و خوشبخت باشید همیشه و برای من و همسرم هم دعا کنید تا بتونیم در کنار هم به خوبی خودسازی کنیم و باری از دوش امام زمان برداریم تا از ما راضی باشه...
حالا هر سوالی که دارید درمورد ازدواج میتونید از من بپرسید همه رو جواب میدم ممنون یاعلی.
نظرات (۱۶)
فاطمه 🤓
يكشنبه ۱۷ مرداد ۰۰ , ۰۹:۳۶چند تا سوال برام پیش اومده 😅
به غیر از سخنرانی ازدواج دکتر فرهنگ و حورایی ، دیگه از چه منبعی استفاده کردی و سخنرانی گوش دادی ؟
و اینکه وقتی شما میگی برای خدا تعیین تکلیف نکنیم ، یعنی مثلا نگم خدایا یه همسر اینجوری میخوام و ... ؟
یه سوال دیگه هم دارم فکر میکنم شخصی باشه 😅 آبجی اگه دوست نداری جواب نده ...
آیا قبل ازدواجت ، مثلا توی دعاهات میگفتی یه کسی رو میخوای که با هم خودسازی کنید ؟! و اینکه توی این مقالت نوشته بودی قصد خودسازی در کنار همسر داری ... میدونم این خودسازی از قبل ازدواج شروع میشه ... سوالم اینه که آیا درکل خودسازی برای هردو شما اهمیت داره و براتون پیشرفت مهمه یا اینکه با هم و مثل هم خودسازی میکنید و یه برنامه دارید ؟
منظورم اینه که قبل ازدواج در زمینه خودسازی چه توقعی از همسر آینده داشتین ؟
ببخشید خیلی شخصی شد 😅😅
راستش یه مدتیه بحث خواستگاری پیش اومده ... خیلی سردرگمم . با خودم میگم قبلش دوره فشردهای برای افزایش آگاهی در زمینه ازدواج داشته باشم .
ملیحه
۱۷ مرداد ۰۰، ۱۴:۱۳پناه
دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۰۰ , ۰۶:۴۲خسته شدم ازین وضع.. از خدا هم حیا نمیکنم دیگه.. دیشب ازین صحنه ها خودمو به سختی کشیدم بیرون... و زار زدم از خستگی و حس شکست و ناتوانی ... به خدا گفتم خدایا دیگه بریدمممم! چقد بخورم زمین ؟؟ آخه چقد ضعیفم من.. مردم چکارا میکنن اونوقت من موندم تواین منجلاب و هی دست و پا میزنم.. به دادم برس نجاتم بده.. از خودم فراری ام، به سمت تو پناه اوردم خدا... دیگه نمیکشم .. از افکار جنسی که میاد سراغم خسته و بیزارم.. نمیدونم چجوری از ذهنم پاکشون کنم😭😭 خسته شدم از بس مبارزه کردم باهاشون اما باز سر و کله شون پیدا شد..کاش حافظه ام پاک میشد..بخدا راضیم.. دلم واسه روزایی که هیچی نمیدونستم و پاک پاک بودم خیلی تنگ شده.. اما نمیشه به اونروزا برگشت.. کی باورش میشه من دچار همیچین گناهی شده باشم .. آخه خیر سرم مذهبی ام چادری ام چه روزای خوبی که نداشتم.. اما به همش گند زده شد با این گناه..آخه چرا من؟؟؟ این چ امتحانیه خدا؟ آیا این عقوبته؟ میخواستی نشون بدی چقد ضعیفم؟ آره اعتراف میکنم که ضعیفممممم ... اما خدا، توپناه ضعفایی.. تو اگه دست کسیو بگیری هیچی جلو دارش نیس.. من هزار بار گفتم غلط کردم هزار بار توبه کردم اگه کسیو سرزنش کردم یا دچار عقوبت شدم به هردلیلی غلط کردمممم، از رو نادونی بود ، منو ببخش.. پس چرا منو نمیکشی بیرون؟؟
ازدواجم هم جور نمیشه.. امسال ۲۵ سالم میشه ،همه دوستام ازدواج کردن حتی کوچیکتر از من هستن و بچه دارن.. آیا خدا داره بخاطر گناهم جریمه ام میکنه؟ 😢 همیشه بخدا گفتم از سر لیاقت من نه، شاید من لایق نباشم اما از پس فضل و کرم بی نهایت تو چی میشه؟ از فضل خودت بهم ببخش.. هرچی ختم و دوره برمیدارم خواستگار میاد اما باز قسمت نمیشه.. من اصلا آدم سختگیری نیستم اما اونایی که میپسندم ، دیگه پیگیر نمیشن.. آبجی توروخدا بهم بگو چکار کنم چه دوره ای بردارم؟ شما چه عهدی بستی؟ وضعمو که تو ترک گناه میبینی😔 کاری ازم بر نمیاد ۳ ساله همینه وضعم.. بیشترین زمانی که پاک بودم یه دوره ۸ ماهه بود.. دعام کن خدا یه نگاه ویژه بهم کنه بتونم کلا ترکش کنم حتی از ذهنم دور بشن.. من دیگه آدم قبل نیستم وقتی پاکیم زیر سوال میره به شدددددت حالم خراب میشه. انگار چاقو برداشتم زدم روحمو تکه پاره کردم حتی ازینم بدتر.. نمیتونم ناپاکی رو تحمل کنم.. میخوام پاک بشم
ملیحه
۲۱ ارديبهشت ۰۰، ۰۳:۲۵فاطمه 🤓
دوشنبه ۱۰ آذر ۹۹ , ۱۶:۲۵انشاالله همیشه موفق و خوشبخت باشید و عاقبت به خیر ...
از خدا میخوام همه ی جوونا سر و سامون بگیرن 🤲 و مشکلات در مسیر ازدواج کم بشه...
ملیحه
۱۰ آذر ۹۹، ۱۷:۱۷مهدی
جمعه ۳۰ آبان ۹۹ , ۰۰:۲۹راهی وجود داره که قبل از خواستگاری بفهمیم دختر به خودسازی،تعالی روح و دیگر موضوعات معنوی تا چه حدی
علاقه منده؟
داستان ازدواجتون رو که خوندم خیلی با معیارهایی که من از همسر آیندم انتظار دارم تطابق داشت.
چطوری همچین دختری رو پیدا کنم؟
فکر میکنم تو زمونه ای که ما هستیم افرادی با این تفکراتی که ما داریم زیاد نیستن و سخت میشه پیداشون کرد.
ملیحه
۱ آذر ۹۹، ۰۰:۴۶حسنی
چهارشنبه ۱۴ آبان ۹۹ , ۱۷:۰۶من اتفاقی سایتتون رو دیدم. الان هم صدای اذون میاد و چشمای من پر از اشکه.. از غصه ی اینکه از خدا خیر خواستم برای ازدواجم..
اما الان تو دنیای نمیدونمی هستم که باید چیکار کنم
من عقدم و بعد از چند ماه هنوز نتونستم با ظاهر شوهرم کنار بیام(ایشون چهره ی جا افتاده ای دارن و موهاش کم وسفید شدن.. مشاور هم رفتم که فقط تونست یک ماه حالم رو خوب کنه..
شوهرم اخلاق خوبی داره، البته جدی هست و مقرراتی ولی با این حال خیلی دوسم داره و میگه خوشحالیم براش خیلی مهمه....
امروز توی دانشگاه دو تا از بچه ها رو دیدم که ازدواج کرده بودن و چقدر به حالشون غبطه خوردم که کاش همسرم جوون میبود و کاش خدا یجور دیگه برام رقم میزد، نمیدونم شاید خودم تصمیم غلطی گرفتم
ملیحه
۱۴ آبان ۹۹، ۱۷:۳۸پریسا
دوشنبه ۳ شهریور ۹۹ , ۱۰:۲۲ملیحه
۳ شهریور ۹۹، ۱۳:۲۶رها
يكشنبه ۴ خرداد ۹۹ , ۱۳:۳۶ملیحه
۴ خرداد ۹۹، ۲۲:۴۱رها
يكشنبه ۱۴ ارديبهشت ۹۹ , ۰۲:۰۸ملیحه
۱۵ ارديبهشت ۹۹، ۲۱:۰۵کوهنورد پاکی 🤞
جمعه ۱۲ ارديبهشت ۹۹ , ۲۰:۰۳قسمت های ۱ تا ۶ همسفر بهشتی من کجاست؟؟ نقشه سایت رو هم گذاشتید ولی من پیداشون نکردم.😐
ملیحه
۱۵ ارديبهشت ۹۹، ۲۰:۴۶کوهنورد پاکی 🤞
پنجشنبه ۱۱ ارديبهشت ۹۹ , ۱۱:۳۹میشه نقشه ی سایت رو بذارید؟
ممنون
ملیحه
۱۱ ارديبهشت ۹۹، ۲۳:۰۳زهرا
سه شنبه ۹ ارديبهشت ۹۹ , ۰۶:۳۱ملیحه
۹ ارديبهشت ۹۹، ۱۴:۵۰رها
جمعه ۵ ارديبهشت ۹۹ , ۱۵:۵۳ملیحه
۶ ارديبهشت ۹۹، ۱۹:۰۸زهرا
چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۹۹ , ۲۳:۵۰ملیحه
۴ ارديبهشت ۹۹، ۰۲:۲۳رها
يكشنبه ۳۱ فروردين ۹۹ , ۰۱:۰۷ایشالله همیشه خوب باشی
امروز چلم شکسته شد.باید از فردا از نو شروع کنم.موفق نشدم.امروز اینقد درگیر درس دخترم بودم و خسته که کلا فراموش کردم نمازم بخونم.توجیه خودم فایده نداره.اما عقب نشینی نمیکنم.فردا یروز جدید.دوباره شروع میکنم
ملیحه
۳۱ فروردين ۹۹، ۰۲:۱۸رها
شنبه ۳۰ فروردين ۹۹ , ۰۱:۳۴ملیحه
۳۰ فروردين ۹۹، ۲۰:۰۸نیلوفر
سه شنبه ۲۶ فروردين ۹۹ , ۱۰:۰۳منتظر پست ملاک های ازدواجت هستم
مجردی چیز بدی نیست ولی حس میکنم دستیابی به بعضی از رشدها توی زندگی متاهلی مسیرش هموارتر هست و آرامش آدم بیشتره...برای ازدواج من و تموم جوون هایی که دوست دارند ازدواج کنند، دعا کنید...انشالله ازدواجی که نصیب هرکسی میشه از هموناش باشه که خدا میگه لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا...الهی آمین
ملیحه
۲۸ فروردين ۹۹، ۰۴:۲۹