سلام دوست عزیزم امیدوارم حالت عالی باشه امروز میخوام درمورد خرید جهیزیه صحبت کنم و تجربه خرید خودم رو بگم وسایلی که خیلی کاربردی بود و بعد چند ماه استفاده خیلی خوشحالم که خریدمش و لوازمی هم که استفاده نشد رو میگم بهتون
درضمن تو این منطقه ما جهیزیه با دختر و خانواده عروس هست و پسر فقط تلوزیون یه تیکه فرش اینه شمع دون و یه سرویس ارکوپال و دو دست رخت خواب و پتو میگیره :)
بخاطر همین تو خرید جهیزیه من و خانوادم انتخاب همه چی با خودمون بود ولی جاهای دیگه شاید به عهده پسر باشه خرید جهیزیه یا توافقی بعضی چیزا رو مشترکن بخرن ولی در کل اگر دختری و جهیزیه به عهده پسر هست تو منطقه شما خیلی خوشبحالته ولی خب شاید زیاد نتونی تعیین تکلیف کنی ک چی باشه چی نباشه...
چیزایی که میگم سلیقه من بود و با مشورت اطرافیان که چند سال از زندگیشون گذشته بود گرفتم و در کل چیزای ضروری بود ولی بعضی چیزا هم استفاده چندانی نشد که میگم
چند تا نکته هست باید قبل خرید بهش توجه کنید :
1_چشم و هم چشمی نکنید اصلا که کی چی خریده منم بگیرم فقط چیزای ضروری رو بگیرید تو این شرایط اقتصادی خیلی سخته ولی اگرم پولشو داری خرج کن و لذتش رو ببر
2_به حرف دیگران اهمیت ندید که میگن وا چرا اینو نداری چرا اونو نداری و...بذار بگن مهم نیست خیلی سخته البته اگر دختر باشی ممکنه به دلت بخوره ولی بگذر خدا میبینه...
3_بودجه خودتون رو در نظر بگیرید و اول از چیزای ضروری شروع کنید و بعد جزئیات رو بگیرید
4_خودتون کار کنید و توقع زیادی از پدر و مادر نداشته باشید
من خودم میرفتم سرکار و حقوق داشتم کارمند بودم حقوق خوبی هم داشت ولی بعد اون دیگه ادامه ندادم به دلایلی در حد توانم یه مقدار چیز خریدم و بقیه رو خانوادمگرفتن و یه مقدار طلایی که داشتم از قبل هم فروختم ودر طی دو سال که عقد بودیم جهیزیه رو جور کردیم...
5_اگر خیلی چیزا رو نمیتونی بگیری اصلا غصه نخور و نگران نباش زندگی جریان داره سعی کن چیزای ضروری رو بگیری و حرف مردم رو بذاری کنار ولی یادت نره در کنارش خیلی خوبه که بری دنبال استعداد خودت و درآمد به دست بیاری این خیلی لذت بخشه که تو زندگی خودت رشد کنی و چیزی بخری اونم با پول خودت :)
پس اگر الان نمیتونی بعضی چیزا رو بگیری و برات سنگین در میاد غصه نخور اصلا من میگمهمین میتونه انگیزه بده برای تلاش بیشتر اول زندگی تا بتونی بخری بعدا ،یه سری چیزا اگر باشه خیلی سرعت میده به کار و راحتی زندگی...
درمورد کسب و کار بیشتر بعدا توضیح خواهم داد ان شالله ،من از کارمندی اومدم بیرون و کار خودمو استارت زدم که بعدا بهت میگم دقیقا چی شد
چیزای ضروری و اصلی لوازم برقی ایناست:
ماشین لباسشویی
یخچال
گاز و فر
میتونید از هم جدا بگیرید ولی گاز های هم هست که هر دو باهم هست اونام خوبه و فکر میکنم مناسب تر باشه از نظر قیمتی ولی طبق تحقیق من فر تو کار غذا رو بهتر در میاره ولی در کل فرق چندانی نداره چون معمولا غذاهای فر لازم مثل کیک و پیتزا و فست فود و...میشه توهر دو تا خوب در بیاد ولی اگر آشپز خیلی خوبی هستی و میخوای مرغ و ماهی و... تو فر بذاری فر تو کار بهتره وگرنه فکر نکنم تفاوتی داشته باشه
البته نکته دیگه اینه اگر خونه اجاره میکنید بعضی خونه ها گاز رو دارن که دیگه لارمتون نمیشه :)
اتو
جارو برقی
پنکه
مخلوط کن
آب میوه گیری
همزن
چرخ گوشت یا یک دو سه
کاربردهاش تقریبا یکی هست و برای گوشته ولی یک دو سه برای چرخ کردن نخود فلافل هم استفاده میشه
البته یه نکته بگم من از اینا استفاده نکردم تاحالا چون معمولا گوشت چرخ کرده میخریم یا مامانا چرخ میکنن ولی اگر یه زمانی خواسته باشه کسی خودش گوسفند بگیره و چرخ کنه لازم میشه
چیزی که گرفتم و اصلا کاربردی نبود:
مینی واش:
خیلی کارکردش مثل ماشین لباسشوییه فقط دستی هستش و کارش تموم شد خودت باید آب بکشی عین ماشین های قدیم ولی خیلی کوچولوتر که به نظر من کار کردن باهاش سخته و من فقط همون اوایل چند بار استفاده کردم گذاشتم کنار کاربردی نبود
برای لباس زیر و... هست که بهداشتی تر باشه ولی من باهاش راحت نیستم برای همین لباس زیر های هر کدوم رو جدا جدا و جدا از لباس های اون یکی میندازم ماشین لباسشویی بشوره :)
بخارشو
اگر تی های مختلف مثل تی ماکارونی یا اسفنجی رو بگیرید جایگزین خوبی هست برای شستن سرامیک و ... اینم خیلی سخته کار باهاش ولی خب خوب تمیز میکنه اما من زیاد استفاده نکردم تاحالا و به نظرم ضروری نبود
چیزایی که نخریدم و خیلی خوشحالم که نخریدم:)
ماکروفر
گوشتکوب برقی
هوا پز
سبزی خورد کن
قهوه ساز
اتو پرس
چرخ خیاطی
ماکروفر اصلا کاربردی نیست خیلی بهم گفتن بخر نخریدم فقط برای گرم کردن غذا خوبه که اونم بخاطر اشعه اش اصلا برای سلامتی مضره ومنم بخوام غداگرم کنم میذارم تو فر چند دقیقه
اتوپرس اصلا استفاده نمیشه من نخریدم شماهم نخرید هرگز ،کار باهاش خیلی سخته فقط چادر ساده راحت باهاش اتو میشه اگر لباس خاصی دارید میتونید بدید اتوشویی چون اونا فقط کار باهاش رو خوب بلدن ؛)
چرخ خیاطی هم من نگرفتم و استفاده ای هم ندارم ولی اگر یکی علاقه داشته باشه به خیاطی و بخواد لباس بدوزه بگیره بد نیست من تا حالا احتیاجی نداشتم بهش و با نخ سوزن کار رو پیش میبرم اونم برای دکمه و ...
چیزایی که آخر سر خواستید بخرید اگر پولتون اضافه اومد :
ماشین ظرف شویی
پلوپز
غذا ساز
این سه تا خیلی سرعت رو بالا میبره تو کار خونه مخصوصا پلوپز که من خیلی استفاده میکنم برای برنج وخودم تاحالا فقط یه بار رو گاز برنج درست کردم :)
ماشین ظرف شویی هم حتی اگر بهترین مرد رو داشته باشید و توهمه کارا کمک کنه بازم بیشتر کارا به عهده خودت هست و بعد یه مدت دست درد و کمر درد میشید و...بهتره باشه ولی ضروری نیست برای شروع من آخرین چیزی بود که خریدمش و احتمال میدادم دیگه نتونم بخرم چون خیلی سنگین شده بود تا همون چیزای ضروری هم ولی خب خریدم به سختی زیاد و قسطی برای راحتی بعد خودم
غذا ساز هم برای خرد کردن پیاز و سیب زمینی و مخلوط کردن مواد غذایی هست که اونم بد نیست ولی نباشه هم مهم نیست میشه این کارا رو دستی هم انجام داد
درمورد مبلمان و سرویس خواب هم راحتی و اسپرت بهترین گزینه هست مبل استیل و کلاسیک خوبه و خیلی خوشگله ولی گرون در میاد و بزرگ و جاگیر تر از راحتی هستش و جای بزرگمیخواد اگه جاتون کوچیکه پشیمون میشید از خریدش و همینطور که راحت نیست حتی اگر خیلی قیمت مناسب میدادن گول نخورید این تجربه من بود خلاصه انتخاب با شماست
تا اینجا چیزای که به ذهنم رسید کلی نوشتم خیلی دوست دارم بدونم تو فرهنگ شما خرید جهیزیه چجوریه؟ تجربه هاتون رو بگید مبخونم
نظرات (۱۲)
زیبا
پنجشنبه ۲۸ مرداد ۰۰ , ۰۱:۲۶ملیحه
۲۹ مرداد ۰۰، ۱۸:۳۴سلام
يكشنبه ۳ مرداد ۰۰ , ۰۰:۵۵چقدر عالی هستید
سپاس
ملیحه
۳ مرداد ۰۰، ۰۲:۰۹بهار
جمعه ۱۱ تیر ۰۰ , ۱۰:۴۱یه ماه دیگه عروسیمه، تقریبا جهازمو خریدیم. بابام برای ابجیام تخت و مبل نگرفتن برا منم قرار نبود بگیرن.
بعد مادر شوهرم برای مبل به مامانم زنگ زده بود که بگیریم یا شوهرم هم بهم گفت سرویس چوبو کم کردین.. مامان بابام گفتن بجای یخچالی که دوماد خریده برام یه دست مبل بگیرن. مامان بابام یه سرویس چوب با جنس خوب گفتن و یه دست مبل
الان تخت دیگه ندارم، البته برای مبل هم نشد میز بگیریم چون گرونه
راستش میترسم مادرشوهرم تیکه بندازه یا یه چیزی بگه و اعصابم بهم بریزه، تو این دغدغه های فکریم اینم ضعف اعصاب اورده برام و غصه میخورم
چجوری به شوهرم بگم که اینا وظیفشون نیست یا اینکه همش به فکر تیکه های مادرشوهرمم
ملیحه
۱۳ تیر ۰۰، ۱۵:۳۸زهرا
يكشنبه ۱۲ ارديبهشت ۰۰ , ۰۷:۵۰من باز ذهنم درگیر شده و اومدم باهات حرف بزنم 🤭
میدونی چیه آبجی ملیحه یه مدته خیلی ذهنم درگیر شده ،خیلی در اون حد که شبها خوابم نمیبره از بس فکر میکنم ،تا حدی که از فکر زیاد سرم درد میگیره،من تو خانواده ای بزرگ شدم که اطرافیانم خیلی به درس خوندن و سرکار رفتن و حقوق گرفتن و این جور چیزا اهمیت میدن ،من پرستاری میخونم و مادرم همیشه میشینه حساب میکنه میگه فلان سال لیسانس رو تموم میکنی و استخدامی شرکت میکنیو و ارشد میگیریو و دکترا قبول میشی و اونقدر پول میگیری و هزار تا از این حرفا،من الان مجردم ولی میشینم فکر میکنم که من اگر ازدواج کردم و بچه دار شدم واقعا دوس ندارم شیفت شب برم و یا اینکه خودم برم از بقیه پرستاری کنم و پرستاری بچهی خودمو بسپارم دست کسه دیگه،کلا از کاری که بقیه برام ساعت تعیین کنن خوشم نمیاد،دوس دارم وقتم آزاد تر باشه ،به زندگیم برسم البته الان که مجردم مشکلی ندارم ولی به متأهل شدن فکر میکنم ،من خیلی برام مهمه که اولویت زندگیم ،زندگی شخصیم باشه ولی هیچ وقت تو خوانوادم جرئت نمیکنم از این بحث ها بکنم ،من واقعا پول برام مهم نیست ،ولی طرز فکر اطرافیان من همش مادیه،من مادر خودم شاغل بود خیلی کم برای ما وقت میذاشت ،هرچند خیلی همیشه تلاش میکرد اما هیچ وقت ،وقت برای حرف زدن و تفریح و بازی با ما نداشت ،بعضی وقتا میگم خدایا من چرا اینقدر با اطرافیانم طرز فکرم متفاوته،من دوس دارم یه کسب و کار خونگی داشته باشم مثلا کارآفرین باشم و ساعت کارم دست خودم باشه و خیلی به این کارا علاقه دارم ولی اصلا جرئت ندارم این قضیه رو بازگو کنم ،اکثر اطرافیان ما تحصیل کردن و شغل های دولتی دارن و اکثر خانوم ها توی اقوام ما سرکار میرن و مادرم همیشه میگه ببین هم درس میخونن هم سرکار میرن هم بچه داری میکنن،ولی نمی دونم چرا من اصلا از این سبک زندگی ها خوشم نمیاد ،من دوس دارم با آرامش زندگی کنم و استرس کاری نداشته باشم،من برام ساعت خوابم مهمه ،دوس دارم وقتی متاهل شدم وقتم آزادتر باشه،دوس ندارم تا سن پیری کار کنم،طرز فکر اطرافیان من اینه که تو جوونی کار میکنی و به سن بازنشستگی که رسیدی با خیال راحت حقوق میگیری و زندگی میکنی،مثل الان مادرم،که با حقوق بازنشستگی خیلی راحت زندگی میکنه ،ولی من خیلی حساسم رو تربیت بچه هام و رسیدگی به خونه و زندگیم ،حتی بعضی وقتا میشینم برای بچه ای که هنوز نیست گریه میکنم ،میگم من چه جوری تنهاش بزارم😄خیلی درگیر این موضوع شدم ،فعلاکه قصدم فقط گرفتن لیسانسه،اما واقعا نمیدونم بعدش چیکار کنم ،استخدام شدن تو این حرفه یعنی گذشتن از خیلی از جنبههای زندگی شخصی خودت که من واقعا طاقتشو ندارم ،نمیدونم شاید زیادی بزرگش کردم ،ولی هرچی باشه دهنمو درگیر کرده،دوس داشتم نظرت رو در مورد این موضوع بدونم،چقدر حرف زدم 🤭حسابی خودمو خالی کردم😁
ملیحه
۱۲ ارديبهشت ۰۰، ۱۵:۴۴Zahra
جمعه ۳ ارديبهشت ۰۰ , ۱۵:۳۹ملیحه
۳ ارديبهشت ۰۰، ۲۱:۳۶بهار
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۰۰ , ۱۷:۲۲برای مراسم عروسیت جشن میگیری؟
ملیحه
۱ ارديبهشت ۰۰، ۱۹:۰۱ضحی
چهارشنبه ۱ ارديبهشت ۰۰ , ۱۲:۰۳انشالله حالت خوب باشه
من یه مشکلی برام پیش اومده ربطی به موضوع پست نداره
من خیلی اهل دیدن فیلم و سریال نیستم و شاید سالی یه بارم فیلم نگاه نمیکنم،تا اینکه چند روز پیش یه کلیپ کوتاه از یکی از این فیلم های ترکیهای دیدم ،با وجود اینکه همیشه خودم از این سبک فیلم ها بدم میومد ،نمی دونم چرا رفتم شروع کردم به دیدنش ،از اون فیلم ها که قسمت هاش خیلی زیاده مثلا فقط دو فصلش نزدیک ۳۰۰قسمته،و من اولش فقط برای سرگرمی شروع کردم ،داستان فیلم عاشقانه بود و خیلی با روح و روان آدم بازی میکرد ،جوری معتادش شدم که نزدیک ۱۰۰قسمتشو فقط توی چند روز دیدم ولی یهو رفتم آخر فیلم رو خوندم و فهمیدم نقش اصلی داستان میمیره و کلی فیلمه پر تنشی هستش ،هرچند توی این ۱۰۰قسمت هم به اندازهی کافی احساساتم رو درگیر کرد ، طوری که خودمو از فیلم میدونسم،که یک دفعه تصمیم گرفتم دیگه نگاش نکنم که حالم بدتر نشه ،چون همچنان دارن فصل های جدیدش رو میسازن و با وجود اینکه خیلی معتادش شدم ولی تو اوج داستان ولش کردم و الان دو روزه که نگاش نکردم ،هرچند روزهای قبلش شاید روزی بیشتر از ده ساعتم نگاش میکردم تا زودتر تمومش کنم،الان خیلی حال عجیبی دارم مدام دارم به قسمت هایی که ندیدم فکر میکنم و هزار بار وسوسه شدم برم بقیهشو ببینم اما مقاومت کردم،من قبلش حال روحیم خیلی خوب بود و سرحال بودم ولی الان یه حس عجیبی دارم ،مدام دارم به بازیگرهاش فکر میکنم،وخیلی از زندگی خودم دور شدم،احساس میکنم یه چیزی قلبم رو گرفته و خیلی ذهنم درگیر شده،صحنه های فیلم مدام یادم میاد و حالم بد میشه ،نمی دونم چیکار کنم ،از یه طرف حال روحیم خیلی عوض شده،از یه طرف مدام وسوسه میشیم بقیهشو نگا کنم ،واقعا گیج شدم ،نمی دونم چیکار کنم،اصلا فکر نمیکردم یه روز من بشینم از این سریال ها ببینم ،خیلی اعتیاد آوره ،کلا منو بهم ریخته،جوری که اصلا نمی تونم درست فکر کنم،به نظرتون باید چیکار کنم که به حالت قبل برگردم،من خیلی ذهن آرومی داشتم ولی الان اونقدر بهم ریختم که اصلا موقع نمازم تمرکز ندارم و برنامههای خودسازیمو ول کردم،واقعا راهکاری به ذهنم نمیرسه ،به نظرتون چیکار کنم ؟دست و دلم به هیچ کاری نمیره
ملیحه
۲ ارديبهشت ۰۰، ۰۲:۴۲زهرا
يكشنبه ۲۲ فروردين ۰۰ , ۱۵:۵۹من یه مدته که جدی تر خودسازی میکنم و تو خیلی از موقعیت های سختی که قبلا شکست میخوردم موفق شدم و نمازام اول وقته و قرآن میخونم و کتاب های مفید میخونم ،ولی نمی دونم چرا مدام یه سری اتفاق بد برام میوفته،طوری که دوستام و اطرافیانم همیشه میگن چقد بدشانسی و همیشه بهم میگن و این واقعا اذیتم میکنه که بقیه اینجوری بهم بگن ،واقعا نمیدونم مشکل کار کجاس ،یه سری اتفاقات بد که برای هرکسی هم نمی افته و کلی برام دردسر و اذیت میشه ،قبل خودسازیم اصلا اینطوری نبود ،نمی دونم آبجی ملیحه شاید تجربه شو داشتید ولی من واقعا الان حالم بده،من خیلی وقته گناه نکردم و سخت تلاش کردم،خیلی جاها سعی کردم ناامید نشم،من خیلی مینویسم و به خودم انگیزه میدم ،ولی این اتفاقات خیلی حالمو بد میکنه،امروزم دوباره برام افتاد ،به نظر شما دلیلش چیه ،خودم که حس میکنم این اتفاقات بی دلیل نیس،یه حسه عجیبی دارم نسبت بهشون،الان واقعا گیجم و نمی تونم درست فکر کنم
ملیحه
۲۲ فروردين ۰۰، ۱۷:۴۷فرزانه
يكشنبه ۲۲ فروردين ۰۰ , ۱۰:۲۲دلم خفس
پدرم چند هفته ای میشه فوت کرده..
خیلی ناراحتم و دلم میگیره از نبودنش..
و خیلی حسرت تو دلم مونده و هیچ کاری براش انجام ندادم..
خیلی افسوس میخورم😔😔
باورش سخته
نمیدونم چطور با این موضوع کنار بیام
ملیحه
۲۲ فروردين ۰۰، ۱۰:۵۷زهرا
شنبه ۲۱ فروردين ۰۰ , ۲۱:۴۵نمی دونم فایلهای صوتی دکتر حبشی که در مورد اقتدار مرد هست رو گوش دادید یا نه ،ولی دکتر یه جایی میگن که درآمد زن یه جورایی به اقتدار مرد ضربه میزنه،و زن اگه درآمدی داره باید اونو به دست مرد بده...خب من دوس دارم خودم درآمد داشته باشم و رشتهای که میخونم آیندهی کاریش تظمین شدس و واقعا بهش علاقه دارم ،واصلا هم از اون آدما نیستم که حالا توی زندگی مشترک درآمدم رو به رخ همسرم بکشم...حتی اگه درآمدش از من کمتر باشه...به نظرتون این قضیه درسته؟ دوس دارم نظر شمارو هم بدونم چون همیشه الگوی من بودید😊
ملیحه
۲۱ فروردين ۰۰، ۲۳:۰۲Fatemeh
شنبه ۲۱ فروردين ۰۰ , ۰۵:۱۵ملیحه
۲۱ فروردين ۰۰، ۱۴:۱۴زهرا
جمعه ۲۰ فروردين ۰۰ , ۲۲:۰۲راستش خداروشکر خواهرم وقتی جهیزیه میخرید فقط ضروری هارو خرید،اطراف ما داماد معمولا پنج یا شیش تا وسیلهی بزرگ رو میخره،مثلا داماد ما یخچال فریزر و ماشین لباسشویی و گاز و تلویزیون خرید،و ابجیم فرش و مبل و سرویس خواب و جاروبرقی و وسایل برقی آشپزخونه و میزو صندلی و میز تلویزیون وکلا بقیهی وسیله هارو خرید
ولی من به نظرم خیلی از وسیله هایی که ابجیم خرید واقعا ضروری نبود ،من خودم خیلی از خونه های خلوت و ساده خوشم میاد،کلا جاهایی که ساده باشه رو دوس دارم و روحم در ارامشه،ان شاالله اگر ازدواج کردم میخوام خونهم سبک ساده زیستی داشته باشه ،واصلا حرف بقیهم برام مهم نیست
راستی آبجی ملیحه من تموم عمرم روی زمین خوابیدم،حتی یه تخت تو خونه داریم اصلا نمی تونم روش بخوابم،من خیلی روی زمین خوابیدن رو دوس دارم،به نظرت سرویس خواب یه چیزه ضروریه؟
ملیحه
۲۰ فروردين ۰۰، ۲۲:۱۳