تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریه» ثبت شده است
وقتی امام رضایی شدم...

سلام دوستان و همراهان عزیز

 خوب هستید انشالله؟ من که حالم خیلی خوب و بینظیره و میخوام بگم که چی کار کردم

یادتونه چند روز پیش که پست "با خدا پادشاهی کن" رو نوشتم و گفتم از یه موضوعی ناراحتم؟

تو این مدت که ناراحت بودم خیلی زود تونستم خودمو جمع و جور کنم با کمک قران و البته بعد از اون نماز هامم با کیفیت تر شد و در کنار اینا امام رضا خیلی خیلی کمکم کرد...

وقتی نمیدونم مشکلاتمو چجوری حل کنم و دلمو شاد کنم و به هر دری میزنم نمیشه خودمو، دلمو میسپرم به امام رضا تا همه چی رو خودش حل کنه و بعد بهم بگه بفرما اینم درست شد دیگه ناراحت نباش


همیشه به امام رضا به چشم یک فرد مذهبی که با خدا بوده و حالا فوت شده وحاجت میده و خیلی هم طرفدار داره نگاه میکردم ولی الان با گذشت شاید ۱۰ سال نگاهم کاملا عوض شده بنظرم امام رضا یک پدر خیلی مهربونه که میتونه محرم تمام اسرار و راز های ما باشه و بهمون کمک کنه تو زندگی و  با نشونه ها راه جلوپامون بذاره...


با خدا پادشاهی کن

سلام دوستان و همراهان من

حالتون چطوره؟خوبین؟ خداروشکر میکنم که خدا فرصتی داد و باز میتونم براتون بنویسم

امروز خیلی ارامش دارم و پر از حس خوبم گفتم با این حال خوب بیام و تجربه ام رو از این مدت بگم درمورد "ناراحتی"

همه ما این حس رو تجربه کردیم از بچگی تا به امروز از اتفاقات مختلف که شاید باب میل ما نبوده یا ادم هایی که خیلی نچسب و نا خوشایند هستن و حرف ها و عیب ها و رفتار هاشون خیلی اذیت کننده هست...

این مدت خیلی ناراحت بودم از ادما یه جورایی دلم شکسته بود اما نمیتونستم از غمی که دارم با کسی حرف بزنم چون به این نتیجه رسیدم گاهی حرف زدن درمورد بعضی ناراحتی ها باعث قضاوت  میشه وشخصیت ادم رو پایین میاره و همین خودش مسئله رو پیچیده تر میکنه....